تنالیته

واژه‌ی «تنالیته» (Tonality) و صفت آن «تنال» (Tonal) دارای معناهای گوناگون و گاه گیج‌کننده ای هستند تا جایی که در دانشنامه‌ی “The New Grove Dictionary of Music and Musicians” برای آن ۸ معنای گوناگون پیش ‌کشیده شده است. در اینجا به دو معنای پرکاربرد آن می‌پردازیم.

(۱) «تنالیته» اشاره به کیفیتی در موزیک دارد که در پیوند است با چگونگیِ آرایش پدیده‌های موزیکی پیرامون یک نت مرکزی در «سامانه‌ی مینور – ماژور» (با هارمونی فانکشنال). پیروِ این تعریف، واژه‌ی «تُنال» در برابر «مُدال» قرار می‌گیرد (البته خود «مُدالیته» و مشتق‌هایش «مُد» و «مُدال» هم در دوتعریفِ نایکسان به‌کار می‌روند).

باید توجه داشت که «تنالیته» (Tonality) و «مایه» (Key) مترادف نیستند، گرچه در برخی بُن‌مایه‌های فارسی این دو به نادرستی مترادف یکدیگر معرفی می‌شوند. دلیل این کژفهمی این است که بخشی از تئوریسین‌های نسل‌های پیشین ما در فرانسه درس خوانده‌اند و زبان فرانسوی در میان زبان‌های مطرح در پهنه‌ی موزیک، تنها زبانی است که برای هر دو مفهوم یک واژه دارد.

در پیوند با این تعریف از «تنالیته» مفهوم دیگری وجود دارد به نام «فضای_تنال» (Tonal_Space).


(۲) برای واژه‌ی «تنالیته» و صفت آن «تنال» معنای دیگری نیز پرکاربرد است که پیروِ آن واژه‌ی «تنال» اشاره به موزیکی دارد که در آن نت مرکزی (کانون تنال) وجود داشته باشد؛ فارغ از اینکه در سامانه‌ی مینور-ماژور باشد یا نباشد. برای نمونه‌ دو قطعه‌ای که به ترتیب در «می‌ دورین» و «می‌ماژور» نوشته‌شده‌اند، هر دو دارای نت مرکزی بوده و در این معنای دوم «تنال» هستند. این معنا از «تنال»، در برابر «آتنال» قرار می‌گیرد.


این دو تعریف نایکسان از «تنالبته» و «تنال» می‌تواند گمراه کننده باشد. در این راستا آلمانها برای نمونه در اشاره به مفهوم دوم از واژه‌ی “tonal” بهره نمی‌برند بلکه بجای آن از عبارت “tonikal” استفاده می‌کنند. برخی تئوریسین‌ها پیشنهاد داده‌اند که در انگلیسی هم به آن “tonical” گفته شود.

نگارش: بامداد خوشقدمی

« Back to Glossary Index